ازدواج به وصال نرسیده

ازدواج معمولاً اصلي ترين و مهم ترين زمينه اي است که عملکرد و اثر صميميت و روابط اجتماعي رشد يافته در آن تجلي پيدا مي کند. هدف از ازدواج ، برطرف شدن نيازهاي طرفين است و اگر نيازهاي زوجين برطرف نشود و به راه حل مثبتي جهت دست‌يابي به نيازهايشان نرسند، استرس، ناکامي، سرخوردگي، خشم و در نهايت دلزدگي بروز پيدا مي‌کند.

براي اکثر بزرگسالان، ازدواج موفق و روابط زناشويي توأم با رضايت، شادماني بيشتري را نسبت به ساير جنبه‌هاي زندگي فراهم مي‌کند. در يک ازدواج سالم، وجود رابطه جنسي مطلوب به‌نحوي که بتواند موجب تأمين رضايت طرفين شود، نقش بسيار مهم و اساسي در موفقيت و پايداري درکانون خانواده دارد .

مسائل جنسی یکی از بزرگترین مسائلی است که زندگی فردی و اجتماعی انسانها را تحت تأثیر قرار میدهد. آتش تمایلات جنسی، اگرچه ممکن است در اثر عوامل گوناگون، زیاد یا کم گردد، ولی هیچگاه خاموش شدنی نیست.

يکي از اختلالاتي که در کشور ما شيوع قابل توجهي دارد اختلال ازدواج‌ کام‌نايافته يا به ‌وصال‌ نرسيده است. در اين اختلال زن و مرد پس از اينکه ازدواج مي‌کنند، نمي‌توانند رابطه جنسي کاملي داشته باشند و گاه تا سالها اين مشکل باقي مي‌ماند و درمان نمي‌شود. در ايران حتي مواردي از ازدواج ‌به ‌وصال ‌نرسيده را مشاهده کرده‌ايم که زن و شوهر حتي بعد از 15 يا 18 سال زندگي مشترک هنوز موفق به برقراري رابطه جنسي کامل نشده‌اند.

ازدواج‌به‌وصال‌نرسيده به ازدواجي اطلاق ميشود که زن و شوهر هيچگاه نزديکي نداشته باشند.

مطالعات متخصصين بيماريهاي زنان و زايمان، پزشکان عمومي و کلينيکهاي خاص درمانهاي جنسي، حاکي از آنست که ازدواج‌به‌وصال‌نرسيده[1] (ازدواج بدون رابطه جنسي)، شکايت چندان نادري نيست. بعضي از زوجها، ماهها و حتي سالها پس از ازدواج با اين مشکل مراجعه مي‌کنند.

احساس گناه، شرم و بي کفايتي در زوجين مبتلا به اين مسئله، تحت تاثير مشکلاتشان افزايش مي يابد و احتياج به جستن کمک و در عين حال نياز به پنهان‌داشتن موضوع، آنها را در موقعيت ناراحت کننده‌اي قرار مي‌دهد.

زوجهايي‌که ازدواج‌به‌وصال‌نرسيده را تجربه مي‌کنند، با مصيبت بزرگي مواجه هستند. مخفي نگه داشتن اختلال براي دراز مدت ممکن نيست و فشار رواني وارده بر زوجين، غيرقابل توصيف است. بسياري از اين زوجها، حتي به فالگير و جن‌گير نيز مراجعاتي داشته و بعضي هم مخارج بسيار هنگفتي را جهت اين مشکل متحمل مي‌شوند.

مشکلات جنسي، افراد را به شیوه های گوناگون تحت تاثير قرار مي‌دهند، ممکن است به شکل بيماري جسمي يا رواني ظاهر شده يا اختلالاتي در رفتار، يا روابط آنها ايجاد کنند. بسياري از بيماران، جستجوي کمک براي مسائل جنسي خود را کاملا مشکل مي‌يابند و زماني که اين کار را انجام مي‌دهند، بطور مستقيم يا غير‌مستقيم به حمايت محتاطانه و درک همدلانه اطرافيان نياز دارند

بدون ترديد مشکلات جنسي بي‌نهايت شايع بوده و به همين لحاظ براي کمک به تعداد زيادي از همسران يا افرادي که اينگونه مشکلات را تجربه مي‌کنند نياز قابل توجهي به خدمات درماني وجود دارد. هر چند  برآورد دقيق ميزان بروز اختلالهاي جنسي دشوار است اما مطالعات انجام شده بيانگر آنست که 30 تا 50 درصد مردان و زنان با اين مشکلات جنسي مواجهند.

مسائل جنسي و توانايي برقراري يک رابطه جنسي مطلوب، يکي از اجزاي شخصيت و خودپنداره فرد محسوب مي‌شود. زماني که فرد در عملکرد جنسي با مشکل مواجه مي‌شود، خود را بعنوان يک شريک جنسي فاقد صلاحيت مي‌بيند و اين مسئله اعتماد به نفس فرد را کاهش مي‌دهد.

نبود آموزشهاي کافي درباره‌ي اطلاعات جنسي، باورهاي جنسي نادرست، ارتباط ضعيف درباره‌ي نيازها يا اضطرابهاي‌جنسي هر يک از طرفين، وجود اختلال جنسي در شريک جنسي، اضطراب درباره عملکرد جنسي و ترس از موفق‌نبودن در رابطه جنسي، روابط خانوادگي آشفته و تربيت محدود‌کننده والدين، داشتن تجارب نامطلوب جنسي پيش از ازدواج، احساس گناه درباره آميزش جنسي و مغايرت داشتن آن با مذهب و افسردگي از شايع‌ترين عوامل روانشناختي در اختلالهاي کنش جنسي است

واکنش همسر به اختلال جنسي در ايجاد و ابقاي مشکل جنسي نقش مهمي دارد زيرا تعامل جنسي موقعيت پويايي است که در آن دو نفر بطور مداوم بر رفتار يکديگر تأثير مي‌گذارند. ماهيت پيچيده و دو جانبه تعامل‌هاي جنسي موجب گرديده‌است تا بسياري از متخصصان اظهار دارند که مشکلات جنسي مشکلي است که متعلق به هر يک از زوجين است

هنگامي که زن و شوهر براي رفع مشکل جنسي خود به دنبال کمک بر‌مي‌آيند، غالباً مشکل آنها ماهها، اما نه، حتي ممکن است سالها تداوم داشته باشد. در طي اين مدت احتمالاً تلاش‌هاي خودياري صورت گرفته‌است اما اين تلاشها مفيد واقع نشده‌اند.

معرفي به درمانگاه با تقاضاي درمان براي مشکل جنسي غالباً بعنوان رويدادي فشارزا يا گيج‌کننده پيش‌بيني مي‌شود که بسياري از زن و شوهر‌ها از آن اجتناب مي‌کنند. از اينرو، معمولاً محرکهاي متعدد وجود دارد که انگيزش کافي ايجاد کرده و درمانجويان را به جستجوي کمک سوق مي‌دهد. رفتار جنسي انسان با مجموعه‌اي از تأثيرات زيست‌شناختي محيطي و روانشناختي مشخص ميشود. در نتيجه ممکن است عوامل متعددي در اضمحلال پاسخ جنسي نقش داشته باشند

علل ازدواج‌به‌وصال‌نرسيده مختلف است: اختلالات جنسي، عدم بيان احساسات، عدم خودابرازي جنسي، فقدان دانش لازم جنسي، نگرشهاي اشتباه نسبت به مسائل جنسي، ممنوعيت‌هاي جنسي از طرف والدين يا اجتماع، مشكلاتي كه ماهيت اوديپال ( مرحله جنسي دوره كودكي ) دارند, عدم بلوغ در هر‌كدام از زوجين (‌بلوغ رواني ـ جنسي)‌، بيش‌وابستگي به خانواده اوليه و مشكلات مربوط به همانند‌سازي جنسي، سختگيري‌هاي مذهبي كه كنترل شديدي روي مسائل اجتماعي و جنسي دارند و برابر دانستن رابطه جنسي با گناه و ناپاكي، دلايل قابل توجه اين اختلال هستند.

بسياري از زنان درگير ازدواج ‌به وصال‌نرسيده تصوير مسخ شده‌اي از واژن خود دارند. اين افراد مي‌ترسند كه در جريان مقاربت آسيب ببينند. مردان نيز ممکن است تصوراتي اشتباه در مورد عضو جنسي زن از جمله خطرناك بودن آن را داشته باشند.

همينطور هر دو نفر، هم زن و هم مرد ممکن است در مورد آلت تناسلي مردانه تصورات اشتباه داشته باشند.

اين وضعيت ممکن است يک اثر رواني تخريب کننده، نه تنها روي زن بلکه بر روي همسر وي نيز داشته‌باشد. در اين موقعيت زن دچار يک نوع بلاتکليفي مي‌شود. از يکسو خواستار دريافت کمک بوده و از سوي ديگر از درمان هراس دارد. عکس‌العمل شوهر نيز به اختلال همسرش متفاوت مي‌باشد.

در رابطه با تعداد موارد ازدواج ‌به ‌وصال‌نرسيده تخمين‌هاي متفاوتي زده‌شده‌است. علت شکست 50 درصد از ازدواجها را ، عدم آگاهي يا آگاهي کم در مورد مسائل جنسي و عدم رضايت جنسي مي‌دانند و بر همين اساس معتقدند که آموزش جنسي نقش مهمي در جلوگيري از عدم رضايت جنسي و اختلال عمل جنسي به عهده دارد.

در ايران مبتلايان به اختلالات جنسي بطور کلي، و زوجهاي به‌وصال‌نرسيده بخصوص، درمانده‌ترين و در عين‌حال محرومترين افراد، در انبوه نيازمندان به خدمات درماني هستند. عليرغم شيوع بالاي اين اختلالات، رسانه‌هاي گروهي، کوچکترين گامي در جهت دادن آگاهي‌هاي لازم براي افراد بر نمي‌دارند و در بسياري از موارد اين بيماران، حداقل شناخت را هم از مشکل خود ندارند.

 متاسفانه اگرچه مشکل جنسي اين افراد، بنا به گزارشاتي مي تواند موجب از هم پاشيدگي خانواده و حتي خودکشي گردد، اما اينگونه مسائل با در نظر گرفتن فرهنگ خاص کشور، بررسي و ريشه‌يابي نشده‌اند و هنوز هم اهميت آن بر بسياري از مردم، حتي قشر تحصيلکرده پوشيده مانده‌است.

در اين رابطه روانپزشکان و روانشناسان که با عنايت به جنبه‌هاي رواني بوجود‌آورنده مشکلات جنسي، به درمان آنها مي‌پردازند، مي‌توانند با درنظرگيري  کليه عوامل مرتبط با موفقيت درمان اين اختلال، بالاخص عوامل رواني آن، به درمان موفقيت‌آميز اين مشکل جنسي اقدام نمايند.

ماماها و پرستاران که در کليه مراکز بهداشتي کشور، در سطح وسيعي با زنان جامعه در ارتباط بوده و به رفع نيازهاي بهداشتي و درماني آنها اقدام مي‌ورزند، مي‌توانند از طريق آشنايي با اين مشکل جنسي و عوامل تاثيرگذار در بروز و درمان آن، به اهميت آموزش جنسي زنان متناسب با آگاهي‌هاي فردي آنان، پي‌برده و در اين جهت تلاش نمايند تا از بروز چنين مشکلاتي پيشگيري به‌عمل‌آيد و در‌صورت تشخيص هرگونه اختلال و مشکل جنسي در آنها ايشان را به مراکز درماني ذيصلاح سريعاً ارجاع داده تا بدين‌طريق با شناسايي سريع اين مشکل جنسي، در جهت درمان موفق آن ياري شود.

همچنين پزشکان متخصص زنان که بخش عمده اي از زنان با اختلالات و مشکلات جنسي جهت درمان به آنها رجوع نموده و يا ساير پزشکان، مي‌توانند با استفاده از يافته‌هاي اين پژوهش به عوامل مرتبط با موفقيت درمان اين افراد توجه داشته و سير درمان را با توجه به اين عوامل سازماندهي نموده و هدايت کنند تا ميزان موفقيت درمان ارتقاء يابد.

به دليل نگاه گناه‌آلود به مسائل جنسي در ايران، در زمينه شناسايي نارضايتي‌هاي جنسي و تعيين علل مؤثر در ازدواجهاي ‌به ‌وصال ‌نرسيده با توجه به فراواني آنها در جامعه ايراني، پژوهشهاي محدودي انجام شده است و بررسي‌ها از حد مراکز دانشگاهي فراتر نرفته است. با توجه به اينکه مسائل و مشکلات جنسي سبب مخدوش شدن روابط جنسي شده که خود از عوامل مهم و موثر در بهداشت و سلامت جسمي رواني افراد به شمار مي‌رود، لذا بنظر میرسد که لازم است در اين زمينه تحقیقات و اطلاع رسانی در مورد نحوه درمان صورت بگیرد.

فیروزه سخندانی 
روانشناس شخصیت و مشاور ازدواج

پژوهشگر و درمانگر مسائل جنسی

 

 


[1] Unconsummated marriage

˄