ترک شدن از یک رابطه عاطفی

 وقتی رابطه‌ای پایان یابد، برای هر دو طرف دردناک است، اما این درد برای کسی که ترک شده است، مخرب‌تر است. تقریباً همه ما این تجربه را داشتیم؛ کسی که به هر دلیلی تصمیم گرفته که دیگر با ما نباشد، تصمیم گرفته ما را نگه ندارد، ما منزوی شدیم، احساس تنهایی کردیم...

در برخی از موارد اندوه شما ممکن است از جدایی اخیر نیامده باشد. گاهی اوقات این غم و اندوه ریشه در ترس و عدم اعتماد به نفسی دارد که از گذشته‌ای دور به واسطه عشق‌های از دست رفته به‌جا مانده و مزاحم روابط امروز شماست. 

ممکن است هنوز با شریک عاطفی‌تان باشید، اما متوجه شده باشید که او شما را دوست ندارد، با اینکه آن فرد از لحاظ فیزیکی حضور دارد، شما بخاطر از دست دادن عشق او غمگین هستید.

گاهی شریک عاطفی‌تان، شما را به خاطر فرد دیگری ترک می کند که در این صورت سوگواری شما به واسطه احساس خیانت و حسادت پیچیده‌تر می‌شود.

گاهی اوقات پای شخص دیگری در میان نیست و طرفتان بخاطر اینکه می‌خواسته تنها باشد و نمی‌توانسته با شما باشد، از رابطه بیرون رفته است. در این صورت غم و اندوه شما با احساساتی همچون شماتت خویش، اضطراب و سردرنیاوردن همراه است.

شاید هم رابطه شما خیلی ساده به هم خورده است: احتمالاً شما از همان ابتدا برای این رابطه آماده نبودید و شاید با همه تلاشی که داشتید، قادر نبودید تا کاری کنید که این رابطه اثربخش باشد.

عوامل گوناگونی روی نحوه واکنش ما به غم از دست دادن تأثیر می‌گذارد، چون؛ ماهیت و مدت رابطه، شدت احساسات طرفین، شرایط جدایی و تجربیات قبلی مربوط به از دست دادن. این تجربه می‌تواند باعث شود زخم‌های قدیمی سر باز کنند و اعتماد به نفس پایین و تردیدها ظاهر شوند.

✅‌قدم اول بعد از اینکه در یک رابطه‌ی عاطفی ترک شدیم، چیست؟

 وقتی در یک رابطه ترک می‌شویم، نه تنها احساساتی مثل غم، خشم، تنفر، درماندگی، بی‌قراری، تعجب،تحقیر، سرزنش،اضطراب، ترس، پشیمانی،... را تجربه می‌کنیم، ذهنمان هم درگیر این سوال می‌شود که چرا رفت و چطور می‌توانم او را برگردانم؟

اولین کاری که باید بعد از ترک شدن از رابطه انجام دهیم اینست که بگذاریم احساسات‌مان دیده شود، با انکار کردن و یا خجالت کشیدن از بیان احساسات و یا نادیده گرفتن احساسات، شرایط‌مان بدتر می‌شود.

اشتباه بزرگی که خیلی از افراد مرتکب می‌شوند اینست که به جای اینکه به خودشان و احساسات‌شان فرصت التیام بدهند، سریع وارد یک رابطه‌ی دیگر می‌شوند. و همین باعث می‌شود که حتی اگر دوباره ترک نشوند، آسیب روانی قبلی باعث انجام رفتارهای عجیب در رابطه‌ی جدید بشود؛ مثلا مدام چک کردن آدم جدید، مدام نگرانی داشتن بابت از دست دادن آدم جدید.

پس وقتی که در یک رابطه‌‌ی عاطفی ترک می‌شویم، اول از همه باید به فکر التیام احساسات آسیب دیده‌ی خودمان باشیم.
بعد از آن اشتباهات رابطه‌ی قبل را پیدا کنیم و یاد بگیریم که نشانه‌های یک رابطه‌ی بیمار و آسیب‌رسان را بشناسیم و بعد از آن وارد رابطه‌ی عاطفی جدید شویم.

واقعا چرا پارتنرمان ما را ترک کرد؟
همه ما وقتی از یک رابطه ترک می‌شویم از خودمان این سوال را می‌پرسیم که چرا ما را ترک کرد؟
بر اساس تئوری‌ انتخاب می‌توان به این سوال به این صورت  پاسخ داد: 
در تئوری انتخاب، انسان  دارای پنج نیاز اساسی است:
۱.نیاز به بقا
۲.نیاز به عشق و دوست داشتن
۳.نیاز به تفریح
۴ نیاز به آزادی
۵.نیاز به قدرت
انسانها بر اساس نیازشان وارد رابطه می‌شوند. و اگر این نیازها با هم تناسب نداشته باشد حتما رابطه با مشکل مواجه می‌شود.
مثلا یک نفر با نیاز به عشق بالا دوست دارد که در رابطه بماند، عشق بگیرد و عشق بدهد، ولی کسی که نیاز به آزادی بالا دارد دوست ندارد تعهد و قید وبند داشته باشد.
یا کسی که نیاز به تفریح بالا دارد، نگاهش به رابطه یک سرگرمی هست و قرار نیست در رابطه تعهد داشته باشد.
اکثر آدمهایی که رابطه را ترک می‌کنند نیاز به آزدی و نیاز به تفریح‌شان از نیاز به عشق‌شان بیشتر هست.

همچنین اگر کسی نیاز به قدرت بالایی داشته باشد، خودش به تنهایی برای ادامه یا قطع رابطه تصمیم می‌گیرد.

آن چیزی که باعث دوام و رضایت یک رابطه میشود، عشق هست.


دلیل دیگر:
دلیل دیگری که باعث می‌شود یک فرد رابطه را ترک کند، بی‌ثباتی او هست. آدمهای بی‌ثبات برای یک رابطه‌ی طولانی و متعهدانه مناسب نیستند.
آدمهای بی‌ثبات مدام تصمیم‌شان عوض می‌شوند.
یک روز قهر و یک روز آشتی هستند، یک روز عاشق پیشه و یک روز پر از خشم و نفرت هستند.

آدمهای بی ثبات برای یک رابطه بادوام و طولانی اصلا و اصلا مناسب نیستند.

 و دلیل سوم:

در مقابل آدمهای خودشیفته، آدمهای با عزت نفس پایین هستند. این مدل رابطه هم دوام نخواهد داشت.
فرد با عزت نفس پایین مدام اضطراب رها شدن و طرد شدن دارد، چون به خوب بودن خودش باور ندارد.
همیشه نگرانی از رقیب دارد و مدام در حال چک کردن و نگرانی هست.
برعکس، فرد خودشیفته مرتب در حال جلب توجه کردن برای دیگران است و نیازی به اعتماد سازی در رابطه نمی‌بیند. همیشه طوری وانمود می‌کند که دیگران مهمتر و بهتر از پارتنرش هستند و همواره در حال ایجاد بی‌اعتمادی در رابطه هست. 

افرادی که بعد از ترک شدن بلافاصله از خودشان می‌پرسند مگر من چه عیبی داشتم بدانند که عیب‌شان عزت نفس پایین‌شان است.

وقتی عزت نفس ما پایین باشد نمی‌توانیم تشخیص دهیم که در یک رابطه بیمار هستیم.

 

🌼فیروزه سخندانی

روانشناس شخصیت و مشاور ازدواج
پژوهشگر و درمانگر مسائل جنسی

˄